چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۸ | ۱۰:۱۰ ق.ظ | افشین گرجی -
گنجشک به خدا گفت: لانه ی کوچکی داشتم آرامگاه خستگیم ، سر پناه بی کسیم ، طوفان تو آن را ازمن گرفت . کجای دنیای تو را گرفته بود؟؟؟ خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود، تو خواب بودی باد را گفتم لانه ات را واژگون کند آن گاه تو از کمین مار پر گشودی!!! چه بسیار بلاها که از تو به واسطه ی محبتم دور کردم وتو ندانسته به دشمنیم برخاستی
شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ | ۱:۴۰ ب.ظ | افشین گرجی -
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید،
که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می
کنی؟
شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و
برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد.
استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن
چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم
مرغ آن بهره مند شوم .
استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از
تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟
شاگردگفت: خوب راستش نه...!نمی توانم هدف دیگری از پرورش
آن مرغ، برای خود، تصور کنم!
استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا
باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر
و با ارزش تر ، خواهند بود!
استاد گفت :
پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و
استخوانت؛ گردی.
تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند،
مفید و با ارزش شوی
تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .
خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!
او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و
می پذیرد،
نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را.....!
یکشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۰ | ۱۱:۱ ق.ظ | افشین گرجی -
لقمان حكيم رضى الله عنه پسر را گفت:
امروز طعام مخور و روزه دار، و هر چه بر زبان راندى، بنويس.
شبانگاه همه آنچه را كه نوشتى، بر من بخوان؛آنگاه روزه ات را بگشا و طعام خور.
شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند.ديروقت شد و طعام نتوانست خورد.
روز دوم نيز چنين شد و پسر هيچ طعام نخورد.
روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند،
آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هيچ طعام نخورد.
روز چهارم، هيچ نگفت.
شب، پدر از او خواست كه كاغذها را بياورد ونوشته ها را بخواند.
پسر گفت: امروز هيچ نگفته ام تا برخوانم.
لقمان گفت: پس بيا و از اين نان كه بر سفره است بخور و بدان كه
روز قيامت،آنان كه كم گفته اند، چنان حال خوشى دارند كه اكنون تو دارى .
یکشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۸۸ | ۱۰:۹ ب.ظ | افشین گرجی -
روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت ...
پنجشنبه نوزدهم آذر ۱۳۸۸ | ۶:۳۸ ب.ظ | افشین گرجی -
دوشنبه یازدهم آبان ۱۳۸۸ | ۶:۲۸ ق.ظ | افشین گرجی -
سه شنبه چهاردهم مهر ۱۳۸۸ | ۷:۲۸ ق.ظ | افشین گرجی -
روزی یک مرد فیلسوف درساحل دریا ایستاده و شاهد غرق شدن یک کشتی بادبانی بزرگ بود. در مقابل چشمهای حیرت زده فیلسوف، کشتی با تمام خدمه و مسافرانش زیر آب رفت و حتی یک نفرنجات پیدا نکرد. با دیدن این صحنههای دلخراش.فیلسوف آه بلندی کشید و با زبان اعتراض گفت: «به راستی که این دور از عدالت و انصاف است! آخر چرا باید چنین اتفّاقی بیفتد؟ گیرم که یک نفر آدم گناهکار توی آن کشتی بوده باشد. آیا به خاطر وجود آن یک نفر خطاکار، باید این همه آدم بیگناه بمیرند؟!» در حالی که فیلسوف به شدت از قضا و قدر الهی گله و شکایت میکرد. سوزش تندی در قسمت ران پای راستش احساس کرد. فیلسوف تکانی خورد و بیاختیار به زمین نگاه کرد؛ تعداد زیادی از مورچههای درشت ساحلی او را محاصره کرده بودند. آخر فیلسوف درست روی لانه مورچهها ایستاده بود! فیلسوف، با دیدن مورچه ها چنان عصبانی شد که مثل دیوانهها از جا پرید و مورچهها را به شدت لگدمال کرد و حتّی یکی از آنها را زنده نگذاشت! در این وقت فرشتهای در مقابل او ظاهر شد و با عصایی که در دست داشت، روی شانهاش زد و گفت: «ای کسی که از تقدیر الهی گله و شکایت میکنی!
به دور و برت نگاه کن تا معنای عدالت و انصاف را بفهمی! یک مورچه ضعیف و ناتوان. نقطهای از بدن تو را گاز گرفت و تو برای تلافی، جان هزاران مورچه بیگناه را گرفتی. آیا بیداد و بیعدالتی از این بزرگتر هم میشود؟!»
شنبه یازدهم مهر ۱۳۸۸ | ۲:۸ ب.ظ | افشین گرجی -
آرزوی پر ماجرا
محاصرهی روباه
سکه را خودت بردار
شنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۸ | ۱۱:۳۳ ب.ظ | افشین گرجی -
ايراد بني اسرائيلي
داستان:
هر ایرادی كه مبتنی بر دلایلی غیر موجه باشد آن را ایراد بنی اسرائیلی می گویند. اصولا ایراد بنی اسرائیلی احتیاج به دلیل و مدرك ندارد زیرا اصل بر ایراد است - خواه مستند و خواه غیر مستند - برای ایراد گیرنده فرقی نمی كند. ایراد بنی اسرائیلی به اصطلاح دیگر همان بهانه گیری و بهانه جویی است، گاهی از حدود متعارف تجاوز كرده و به صورت توقع نابجا در می آید.
بنی اسرائیل همان پسران ....